نتایج جستجوی عبارت «منصور منصوری 22/12/1346 روستای فورگ منصور منصوری 22/12/1346 روستای فورگ داراب دبستان شهید دکتر چمران قطرویه شاهین شهر کردستان‌ بنه‌کلاغی خیبر و الفجر 8‌ کربلای 3 نیروی دریایی سپاه 1/9/1365 خلیج فارس خورعبدالله 12/3/1380 امام‌زاده سیدمحمد» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
فضای ابتدایی جنگ
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » فضای ابتدایی جنگ »
دشمن بعثی در 31/6/1359، هجوم گسترده خود را از هوا ، زمین و دریا علیه ایران اسلامی شروع کرد و با توجه به اینکه کشور ما انقلابی نوپا را تجربه می‌کرد و کمتر از دو سال از پیروزی آن می‌گذشت، لذا آمادگی کافی در مرزهای غربی و جنوبی برای رویارویی سریع با دشمن را نداشت. از این جهت در ماههای اولیه جنگ‌، دشمن موفق به اشغال بخشی از میهن اسلامی‌ - در پنج استان‌-گردید‌. دشمن برای چنین هجومی،...
تاریخچه جمع آوری و نوع کمکهای مردمی در جنگ
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و کمکهاي مردمي »
همزمان با شروع جنگ در 31 شهریورماه 1359 مسأله کمک مالی به جبهه‌ها هم شروع شد‌. آقای غلامرضا کاویانی که مسئولیت جمع آوری کمکهای مردمی را حتی قبل از تشکیل ستاد پشتیبانی جنگ به عهده داشته است در این خصوص می گوید‌: (4-KAVIANI-7) " درست همزمان با شروع جنگ، از سوی جهادسازندگی استان با جهاد سازندگی شهرستان نی‌ریز تماس گرفتند و درخواست جمع آوری کمکهای مردمی را کردند . به دنبال این درخواست اینجانب باتفاق چند نفر از برادران...
زندگینامه جانباز و آزاده غلامحسین روانشاد
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
غلامحسین روانشاد فرزند محمد، در سال 1341 در خانواده‌ای متقی، مؤمن و اصیل در شهرستان نی‌ریز پا به عرصه وجود گذاشت. او تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در نی‌ریز گذراند و از دبیرستان شعله نی‌ریزی دیپلم گرفت. همزمان با شروع حرکت‌های خود جوش و انقلابی به صف مبارزین علیه رژیم ستمشاهی؛ با همراهی دیگر دوستانش که اکثرا" به فیض شهادت رسیده‌اند پیوست. با حضور فعال و مؤثر در جلسات مذهبی و تشکل‌های انقلابی شهرستان و با پخش اعلامیه‌های...
شهدا سال 59 -زندگینامه مفقودالاثر اصغر قادرپناه
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز؛ آری! آنانکه درس عشق را در مکتب حسین(ع) آموختند، از کوچه‌های تاریک گمنامی گذشتند و به سرزمین نور و روشنایی رسیدند. مفقودالاثر یا بهتر است بگوییم جاویدالاثر، اصغر قادرپناه؛ 1/6/1336 در شهرستان نی‌ریز در خانواده‌ای متدین و مذهبی چشم به جهان گشود. محیط مذهبی خانواده، از همان کودکی او را در دین و دینمداری، معتقد و مقید پرورش داد. پس از پشت سر گذاشتن دوران کودکی، دوره دبستان...
شهید حسن عباسی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
چو عباسی به مثل ماه تـابان بشد قربانی اسلام و قـرآن بگفتا جبهه باشد امتحانم منــم شاگرد درس مکتب حــقبسوی جبهه حق شد شتابان که تا ثابت کند او عهد وپیمان از این رو جانب جبهه روانم اگـــر فـرقـم شود از تیـر منشــق  ...
شهید علی حداد
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
خدا داده به حداد این سعادت چو گل گر پیکرش گردید پرپر علی آن حافظ ناموس وقرآن شده یک سال اودر زیر خاک استکه اندر راه حق یابد شهادت بود این هدیه ای تقدیم رهبر علی آن پاسدار دین وایمان بود او شادمان مـا را چــه باک است  ...
شهید علی دهقانپور
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
چه گویم از حبیب بن مظاهر غلام شاه بی لشکرحسین بود دم آخر به لب نام حسیـن داشـتز دهقانپور کو مانند جابر مطیع وتابع پیر خمین بود پیام فتح بر پیرخمین داشـت  ...
به یاد شهید سید رضا اسدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
نوجوانم اسدی هدیه به قرآن شده ای سوی معبودچه خوش‌خرم‌وخندان‌شده ای مرحبا بر تو ای سید پاکیزه خصال ای نمودار وفا و ادب و خلق وکمال نوجوانم اسدی هدیه به قرآن شده ای آفرین ای پسرم خوب ببار آمده ای در ره دوست عجب سینه سپار آمده نوجوانم اسدی هدیه به قرآن شده ای ای رضا سید مظلوم فداکار جوان تا کنی چهره اسلام گرانمایه عیان نوجوانم اسدی هدیه به قرآن شده ای آتش کینه اگر دشمن نا...
به یاد شهید حسن کیخانی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
ای حسـن نو گل باغ مادر خیز مادر رفقا آمـده اند آمده تاکه ز تو یاد کنند دوستان آمده بـهر دیدار آمده حـجله عیشت بینند لیک شد حجله تو خانه گور پسرم زود چرا رفتی تو رفتی و داغ تو مجنــونم کرد پشت بابا ز فراق تو شکست یاد آنـدم که کنارم بودی ای گلـم زود شدی پژمرده بال بشکسته بـرادر گشته یاد از قامت رعنـات کنم یاکه از خوی خوشت یاد کنم لیک من صبر زمرگ تـو...
به یاد شهید حسن تواضع
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
تا شد تواضع جان بکف او سوی میدان خوش آمدی ای رهرو راه حسینی خوش آمدی بنشین تواکنون با شهیدان ای همکلاسان تواضع جمع گردید آخر تواضع از میان دوستان رفت او رفت تا در راه دین خدمت نماید گرچه پدر از هجر او قدش کمان شد اما بود شاکر بدرگاه خدایی مادر زهجران پسر بس دل‌غمین است بود آرزویم حجله عیشت بچینم رفتی و بعداز مرگ تو روزم سیه شد مادر چسان باورکنم این رفتن تو تو...